۱۳۸۷ تیر ۳۱, دوشنبه




نمي دونم كاست "تنها صداست كه مي ماند" منتخبي از اشعار فروغ فرخزاد به صداي خود او را شنيده ايد يا نه ؟ اگر نه سعي كنيد حتما به دست بياريدش و براي يك بار هم كه شده بهش گوش كنيد . موسيقي پس زمينه اي كه در اين كاست استفاده شده خود منتخبي از آثار برتر دو گروه مشهور راك Camel و Pink Floyd است و چنان به جا استفاده شده كه شنيدن آن در ذهن شما خاطره خواهد شد .ديشب كه به قطعه اي از همان موسيقي ها (Stationary Traveller – Camel) در سايت Youtube گوش مي دادم گويي كلام فروغ نيز براي من تكرار مي شد و در آن جا بود كه به جلوه هاي بي شمار هنر پي بردم و نيز به اين حقيقت كه به راستي هنر زباني جاوداني است .
البته ديروز خبري ديگر هم دل مرا آزرد ! همانطور كه حتما شنيده ايد خسرو شكيبايي درگذشت . (از ديد من) او به واقع هنرمند بزرگي بود كه نقش هايش غير از هامون تكخال او كه من هيچ گاه آن را به طور كامل تماشا نكردم ، چه در تلويزيون و چه در سينما به يادماندني و تصويري از زندگي بود . خيلي خوشحالم كه حضور او در ايام انتهايي زندگي اش در يك فيلم دفاع مقدس موجبات صدور پيام تسليت از جانب وزير محترم ارشاد را در پي داشت كه به خودي خود عملي پسنديده است . كاش هنر جايگاهي والاتر از آن داشت كه ديد معيوب و تنگ مارا ياراي تماشاي بي چشم داشت و بي غرض آن مي بود !
راستي يادم بماند بگويم كه غير از بازي هاي درخشان خسرو صداي گرم او هم يادگاري بس گرانبهاست كه در زمزمه ي اشعار سهراب سپهري و چني تند از ديگر شاعران جاري است ، يادش گرامي !!!