۱۳۸۶ آبان ۱۹, شنبه

تبعيض


(توضيح عكس : اتاق انتظار مخصوص سياه پوستان در نواحي برده داري آمريكا)
- در فرهنگ فارسي عميد آمده است : جزء جزء كردن ، جدا كردن برخي را از برخي ديگر ، بعضي را بر بعضي قبول كردن و يا رد كردن ، بعضي را بر بعضي ترجيح دادن .
- در فرهنگ فارسي امروز (دكتر غلامحسين صدري افشار ، نسرين حكمي ، نسترن حكمي) :رفتار يا داوري نابرابر نسبت به بعضي افراد نسبت به بعضي ديگر .
امروز تصميم گرفتم نگراني خودم از مشاهده ي يك سري رفتارها و انديشه هايي رو كه اين روزها داره در جامعه ي ما شيوع پيدا مي كنه با شما در ميان بگذارم . احتمالاً موضوع صحبت من از تيتر بالا و توضيحات كوتاهي كه در موردش دادم به خوبي پيداست پس سعي مي كنم بدون حاشيه صحبتم رو شروع كنم.
همگي مي دونيم كه مفهوم تبعيض در زندگي بشر هميشه وجود داشته و خواهد داشت ! لطف كنيد پيش داوري نكنيد كه خداي ناكرده در دام تبعيض در داوري گرفتار نشويد !!! بله تبعيض لزوماً جنبه هاي منفي ندارد بلكه حتي تبعيض مثبت در بيشتر جوامع حتي جوامع داراي دموكراسي با عمر طولاني نه تنها مذموم و مطرود نيست بلكه حتي مورد حمايت قانون قرار دارد . اين دسته از تبعيض ها بر شايستگي هاي انسان ها بنا شده اند مانند حق بازنشستگي بر اساس سن افراد و يا قرنطينه كردن انسان ها در شرايط خاص و يا حمايت هاي مالي خاص دولت ها از گروه هاي آسيب پذير اجتماعي و اقتصادي و ...
اما روي صحبت من جنبه ي ناپسند و زشت اين پديده است آن جا كه تبعيض انسان ها را از دست يازيدن به حقوق پايه ي خويش محروم مي سازد . فكر مي كنم روشن ترين مثال ها در اين زمينه تبعيض بر اساس رنگ پوست و جنسيت آن ها باشد . مانند به بردگي سياه پوستان در آمريكا و رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي . اين مثال ها به خوبي هدف من رو درباره ي موضوع بحثم روشن مي كند اما خوب خود آن ها به وضوح مد نظر من نيست .
آن چه كه من مي خواهم به بحث در مورد آن بپردازم جنبه هايي از تبعيض است كه تا امروز مغفول مانده و كمتر به آن پرداخته شده است . چرايي اين موضوع به سهل انگاري خود ما و همچنين نيازهاي روز انسان و همچنين تكامل فكري او برمي گردد .
دسته اي از اين تبعيض ها در جامعه ي امروز ما طبق تعريف فرهنگ فارسي امروز در بالا به جنبه ي رفتاري آن برمي گردد ، اين عرصه شامل تبعيض هاي نژادي ، جنسيتي و مذهبي و چندين زمينه ي ديگر مي شود . در زمينه ي جنسيتي هم به گمانم همگي به خوبي مصاديق روشني از آن را سراغ داريم مانند استخدام كارمندان زن توسط بنگاه هاي اقتصادي با حقوقي كمتر از همكاران هم پايه ي مرد خود مي باشد . همين امسال دولت بدون گذراندن هر گونه قانوني از طريق مجلس به صورت خودسرانه اقدام به پذيرش دانشجويان پسر و دختر بر اساس تبعيض جنسيتي كرد . توجه داشته باشيد كه با توجه به نص صريح قانون حاضر اين اقدام در هر صورت تبعيض است سواي تبعات منفي يا مثبت آن زيرا قانون به قبولي دانشجويان بر اساس رتبه ي علمي آن ها صراحت دارد جدا از جنسيت آن ها . شخصاً گمان دارم كه حتي انگيزش هاي فكري چنين اقدامي در دولت حاضر پايه و اساسي تبعيض آميز در نگاه به نوع انسان ها بر اساس جنسيت آنان دارد . جدا از آن محروم كردن اقليت هاي ديني مانند بهائيان ايران از تحصيل از ابتداي انقلاب تا كنون به طور مستمر ادامه داشته است و متأسفانه تابويي است كه كمتر صداي آزادي در ايران جرأت ابراز آن را دارد در حاليكه حتي بنابر قانون اساسي حاضر هم چنين تبعيضي ناروا و فاقد وجاهت است .
اما خوشبختانه گرچه اين گونه از رفتارها در جامعه ي ما هنوز وجود دارد ولي با روشن شدن افكار نسل جديد و آمار بالاي تحصيلات دانشگاهي در جامعه به خصوص در ميان بانوان به نظر مي رسد كه درك عمومي از اين پديده به قدري افزايش داشته است كه با اميدواري به انتظار آينده اي نزديك بنشينيم كه ديگر شاهد چنين مسائلي نباشيم .
اما آن چه كه ترس مرا باعث شد و مي خواستم با شما در ميان بگذارم تبعيض از نوع داوري آن است . داوري و قضاوت پايه اي فكري و ذهني دارد و تنها مي توان از روي آثار و تبعات آن در نحوه ي رفتار فرد و اجتماع به وجود آن پي برد لذا گرچه مي توان آن آثار و پديده ها را به راحتي شناخت اما از آنجا كه اولاً آنها معلول هستند و ثانياً علت در ذهن فرد ناشناخته باقي مي ماند ، نمي توان به راحتي با آن ها برخورد كرد . اين نوع از تبعيض نياز به آموزش و فرهنگ سازي مداوم در تمامي سطوح اجتماع و خواست و اراده ي اجتماعي دارد و طبيعتاً پديده ي فرهنگ سازي به علت ماهيت خاص خود نياز به گذر زمان و انتظار دارد .
اما جرقه ي چنين افكاري از چندي پيش و با سريال هاي ماه رمضان به ذهن من خطور كرد . به احتمال بسيار زياد همگي سريال اغما را كه در ماه مبارك رمضان از تلويزيون پخش مي شد تماشا كرده و يا با داستان آن آشناييد . شيطان در اين سريال دكتر را با مداواي انسان هاي بد به گناه كبيره مي كشاند . دقت كنيد كه مرز انسانيت در اينجا بسيار باريك است ! آيا مداواي انسان ها با توجه به پيشينه ي آن ها مي تواند گناهي كبيره باشد . آيا يك پزشك حق دارد در مداواي بيماران خويش بر اساس جنبه هايي خصوصي از زندگي آن ها كه قضاوت درباره ي آن ها مطلقاً در حيطه ي وظايف وي نيست تخصص خويش را هدايت كند . مگر پزشكان قسم با عهدنامه ي سقراط را اجرا نمي كنند و آيا مگر بزرگان جامعه ي ما من باب مثال حضرت علي با آن كه از سرنوشت كودك يتيمي مثل ابن ملجم مرادي آگاه نبودند ؟! ولي آيا در پرداخت سهم او از بيت المال اهمال ميكرد ؟! امروزه سريالي ديگر با مضمون ماورائي از تلويزيون پخش مي شود به كارگرداني ابراهيم حاتمي كيا كه متأسفانه باز هم به گونه اي با نمود بيشتر به مسئله اي مانند سريال اغما مي پردازد . روح انساني كه دچار مرگ مغزي شده است بر پزشك خود ظاهر مي شود و اصرار دارد كه قلب او را به پسري پولدار پيوند نزنند و به دختري پيوند بزنند كه به زعم وي با ايمان است ! اينجاست كه حق زندگي از انسان ها دريغ مي شود به راحتي تبعيض! گرچه هنوز تا پايان سريال مانده و قضاوت شتابزده است اما صدا و سيماي ايران نشان داده است كه سر آن ندارد امشب كه برآيد ...
چندي قبل جايي خواندم كه در بريتانيا مي خواهند جهت رفع تبعيض جنسيتي حاكم بر زبان ، مقالات دانشگاهي را از اين به بعد به گونه اي بنويسند كه در آن ها تنها از ضمايري يكسان براي زن و مرد استفاده شود و ديگر در اشاره به زن و مرد از ضماير مؤنث و مذكر استفاده نشود تا فقط دلالت بر انسان بودن شخص داشته باشد ، زيرا همين تبعيض در ذهن بشر را موجب بسياري از ديگر ديدگاه هاي تبعيض آميز بين مرد و زن دانسته اند . هيچ دقت كرده ايد كه در زبان فارسي اين اصل رعايت شده است ؟! پس چرا ما در اين زمينه پيشگام نباشيم . و در پايان مي گويم تبعيض مخالف و ضد عدالت .

۱ نظر:

ناشناس گفت...

matlabet jalebe... vali moghadamash vaghean tulanio hosele sar bare...