۱۳۸۶ اسفند ۶, دوشنبه

نسيم گذار

دو سه شب قبل با چند نفر از دوستان دور يكديگر جمع شده بوديم و پس از بازي و سيگار و قليان ( البته بنده اهلش نيستما ! ) به طرز جالبي كه البته در ميان ما ايراني ها چندان غريبه نيست موضوع صحبت به سمت وضعيت حاكم بر جامعه برگشت و ما كه هر كدام نسبت به آن معترض بوديم ، دلايلي را شاهد سخن خود مي كرديم و ... الخ ! پر واضح است كه بحث هاي مذكور چندان موجب تغيير وضع موجود نخواهد شد و حد اكثر تأييد ديگران در رساي سخن ما را در بر خواهد داشت و ما را به ارضاي حس تأييد طلبي خود رهنمون مي كند .
اما آن چه كه من به دوستان خود گفتم و هميشه اعتقاد خودم را بر آن مي دانم آنست كه : از ماست كه بر ماست ! و تا جامعه ي ما متشكل از تك تك افراد تشكيل دهنده ي آن از نظر سطح فكري ، فرهنگي و اجتماعي و ... پيش نرود چندان اميدي به پايان شب سيه نيست . ولي باز هم اين موضوع بحث من نبوده و نيست و آن چه كه قصد در ميان گذاشتن آن را با شما دوستان دارم فكري است كه در همين رابطه مدت هاست در ذهن من جريان دارد و اكنون با خواندن مطالبي تقويت شده است .
در چند روز اخير مطلبي خواندم در مورد جايگاه تثبيت شده ي زنان ايراني در ادبيات معاصر ( متن مطلب در سايت BBC ) و همچنين مطلبي ديگر در سايت هاي خبري داخلي در مورد قطعي شدن اعمال تبعيض جنسيتي در آزمون ورودي دانشگاه ها از سال آينده كه البته همين امسال نيز انجام شد اما در مورد سال آينده به عنوان يك سياست رسمي از طرف سازمان سنجش و وزارت علوم اعلام شد .
خود من شخصاً هر گونه تغيير در وضعيت موجود جامعه را نه دراقدامات احساساتي و يكباره مانند انقلاب و امثال آن كه در حركت همگاني تدريجي به سوي آينده اي بهتر مي جويم ، آن جا كه بستر مسلط بر اصلاحات اجتماعي ما بستري مبتني بر خردورزي و منطق و آگاهي باشد . اما اين كه اين مطالب چه پيوند و رابطه اي با يكديگر دارند ؟
قشر بزرگي از افراد تشكيل دهنده ي جامعه ي ما را زنان تشكيل مي دهند كه تا كنون و حتي همين سال هاي اخير در فضاي بسته و مردانه ي جامعه ي ما فرصت بروز توانايي ها و احساسات و آراي خود را به صورت آزادانه نداشته اند و اين در حالي است كه اين قشر علاوه بر تسلط بر خود نقش بسيار مهم و تأثيرگذار و مستقيمي در پرورش نسل آينده كه شامل مردان نيز مي شود دارد . اگر امكان تأثير مستقل و آزادي براي آن ها فراهم شود نقش آن ها در كنش هاي اجتماعي مي تواند بسيار پررنگ و عميق باشد .
هدف من از بيان اين مطالب آن بود كه نسل نوين زنان ايراني در سال هاي اخير و به رغم تمام محدوديت ها به مدد بهره گيري از فرصت هايي كه مسلماً به صورت ناخودآگاه در اختيار او قرار گرفته توانسته است خود را به مرحله اي برساند كه جامعه ناچار بايد در آينده در برابر خواسته ها و توانايي هاي او تسليم شود .
يكي از اين فرصت ها درصد بالاي زنان تحصيل كرده در سال هاي اخير است . زنان ايراني در دوران معاصر براي دست يابي به استاندارد هاي بالاتر زندگي و موقعيت كنشگر به جاي موقعيت منفعل گذشته با خواستي قوي رو به سوي تحصيلات آكادميك آوردند كه نتيجه ي آن تصاحب بيش از دو سوم موقعيت هاي تحصيلي در دانشگاه هاي كشور در سال هاي اخير بود به طوري كه بدون شك اين روند در آينده تأثيرات خود را بر بدنه ي اقتصادي و اجتماعي جامعه خواهد گذاشت آن جا كه زنان به عنوان نيروي كار زبده و متخصص به ناچار بايد سهمي بيشتر داشته باشند . همچنين اين قشر تحصيل كرده مسلماً تأثير خود را بر تريبت و پرورش نسل بعدي بيش از پيش خواهد گذارد .
اين همان نسيم تغييري است كه مرا به آينده اميدوار مي سازد . شك نكنيد كه اعمال تبعيض جنسيتي (البته اين بدان معنا نيست كه من با آن مخالفم اما اين جا صحبت بر سر نيت هاست ) از سوي دولت براي مقابله با چنين وضعيتي است ، ولي خوشبختانه اين تيري است كه از چله رها شده و بازگشتي براي آن متصور نيست . من اعتقاد راسخ دارم كه اين تغييرات در آينده نه تنها تأثير خود را بر سرنوشت و نقش زنان ايراني در اجتماع بلكه حتي بر كل جامعه خواهد گذاشت و مطمئناً زنان در تغيير وضعيت موجود نقشي بسزا ايفا خواهند نمود چنان كه اميدوارم تاريخ در آينده چنان بگويد . اين بار اميد ما نه فقط به مردان بلكه به زنان نيز هست نه آن كه پيش از اين نبوده بلكه هيچ گاه چنان برجسته نبوده است .

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام محمد
پوريا هستم . وبلگ قديمم رو بازم مينويسم خوشحال مي شم بياي بخوني.s

ناشناس گفت...

عجب! پس در پس آن "بردیا" یک عدد محمد صبوری نهفته بود!